دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا
توصیه هایی برای وقتی هیچ خبری از خواستگار نیست!! دلیلی که پشت ماجرا باشد، باید بپذیریم که در دوره و زمانه فعلی خیلی ها سن شان بالا رفته و هنوز مجرد مانده اند و خیلی ها هم به سن تجرد قطعی رسیده اند. ازدواج هایی که در گذشته در دهه دوم زندگی شکل می گرفت حالا به دهه سوم و چهارم رسیده و شانس متاهل شدن را پایین آورده است. بفهمید اشکال کار کجاست؟ خانواده، محل زندگی، عدم صلاحیت یکی از اطرافیان، میزان تحصیلات، نوع شغل، توقعات و خواستههایتان و... بیتردید پس از شناخت علت، میتوانید با مشورت از متخصصان در جهت راهکارهایی، برای رفع آن گام بردارید.
والدینتان ترجیح میدهند به خواستگاران شما جواب منفی دهند و چیزی در این زمینه به شما نگویند تا آرامش خیالتان برای ادامه تحصیل مخدوش نشود.
تمایلتان به ازدواج، با آنها گفتوگو کنید و یا با شخص امین و دلسوزی موضوع را در میان بگذارید و از او بخواهید والدینتان را راجع به این مسئله آگاه سازند و از خواسته شما مطلع گردانند. - به درونتان مراجعه کنید؛ به ضعفها و خصلتهای ناپسند خود توجه کرده و درصدد رفع آنها برآئید. چه بسا ممکن است به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری، موردپسند دیگران واقع نشوید و یا به واسطه وجود آن صفت، از لطف و رحمت خداوند دور بمانید.
مناسب و به دور از شوخیهای زیاد و جلف بودن میتواند برای جلب نظر یک مرد مفید باشد. از سوی دیگر برخوردهای نامناسبی چون اخم و بدخلقی در مواجهه با یک نامحرم نیز میتواند حالت طردکنندگی ایجاد کند. لذا، سعی کنید رفتار میانهای داشته باشید نه اغواگر و تحریککننده باشید و نه اخمو و عصبی. به گونهای هم صحبت میکنند که در دیگران این تصور را ایجاد میکنند که آنها بسیار متوقع میباشند و اهل سازگاری نیز نیستند. اگر مرتکب این اشتباه شدهاید سعی کنید با كم كردن این توقعات و بیان این مسئله در موقعیتهای مناسب (انتظارات من برای ازدواج و ...) زمینه ازدواج خود را فراهم كنید بفهمند شما از تجردتان ناراضی هستید یا همه فکر کنند شما قید شوهر کردن را زده اید و هیچ علاقه ای به تاهل ندارید. یک رفتار معقول و بالغانه اتخاذ کنید. «اگر مورد خوبی باشد من به ازدواج مایلم.» یا «من آدم سختگیری نیستم و اگر خواستگار موجه و هم کفوی باشد مخالفتی ندارم». منظورمان از این عبارت این نیست که همه جا در بوق و کرنا کنید و خود را مشتاق ازدواج نشان دهید. اما در جمع دوستان متاهل و اقوام نزدیک تان بگویید من آمادگی ازدواج را دارم. جمله به معنی ذوق زدگی شما برای ازدواج نیست. بلکه آمادگی منطقی شما را نشان می دهد. به همه کس نیست. اما اگر فرضا در کلاس زبان، دانشگاه یا محل کارتان فرد موجهی را شناختید که می توانست گزینه خوبی برای ازدواج باشد، با او با اخم و فاصله و ترشرویی برخورد نکنید.
دهید دیگران بیش از حد بهتان نزدیک شوند، می توانید فضایی برای تعامل بیشتر و شناخت بیشتر ویژگی های برجسته تان فراهم کنید. پس تا زمانی که شرایط ازدواجتان مهیا شود، فرصت را غنیمت بشمارید و در تعالی دیگر ابعاد زندگیتان بکوشید. بپذیرید شما تنها فردى نیستید كه با این مسئله مواجه شدهاید. تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. مناسبتری را برای زندگی انتخاب کنید که بیشک این به صلاح شما خواهد بود. با كمال بزرگواری سعه صدر و گذشت داشته باشید. - با افکار منفی خود مقابله کنید و از منفیبافی به شدت اجتناب کنید. تا آنجایی که امکان دارد بدبینیها را کنار بگذارید و از عینک خوشبینی استفاده کنید. یقین داشته باشید آنچه را که فکر کنید اتفاق میافتد چه خوب چه بد! نظرات شما عزیزان: سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : احسان
درباره وبلاگ این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|